جوان و آموزههاى تعالىبخش
استفاده از فرصت جوانى
آيا تاكنون به ابرها نگاه كردهايد؟ آيا ديدهايد كه چگونه با ظاهرى آرام، به تندى حركت مىكنند؟
تمام فرصتهاى زندگى نيز مانند ابرها درگذرند و فرصت جوانى نيز از اين دايره بيرون نيست، جوان با كمال و عاقل، كسى است كه فرصتها را به سود خود تمام كند و از آن توشه برگيرد. سخن هميشه ماناى حضرت اميرالمؤمنين على عليهالسلام را بايد آويزه گوش ساخت كه: «وانْتَهِزوا فُرَصَ الْخَيْر فَانّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب؛ فرصتها همچون ابرها در گذرند، پس فرصتهاى نيك را دريابيد.» فرصت جوانى، تكرار نمىشود. پس عاقلانه آن است كه اين فرصت طلايى را بيهوده و كمبها از دست ندهيم.
گويند: «جوانى دست بر پشت پيرمردى نهاد و از روى تمسخر گفت: اين كمان را چند مىفروشى؟ پيرمرد در جواب گفت: زمانه اين را به تو نيز رايگان مىدهد، ولى به گرانترين قيمت يعنى به بهاى جوانى».
آرى جوانى موهبتى الهى است، ولى كوتاه و زودگذر. جوانى، دوره شكوفايى عقلى و رشد جسمانى است و با از دست دادن آن، چيزى جز اندوه و بىمايگى نصيب آدمى نمىشود. پيامبر گرامى اسلام نيز قدردانى و غنيمتشمارى از دوران جوانى را بسيار مهم و ارزشمند مىداند و مىفرمايد: «جوانى خود را قبل از پيرى درياب!» حضرت على عليهالسلام نيز به همين مسئله در اين روايت چنين تأكيد مىكند كه:
شَيْئانِ لايَعْرِفُ قَدْرَهُما اِلا مَنْ فَقَدَهُما: الشَّبابُ و الْعافِيَةُ.
دو چيز است كه كسى به ارزش آن پى نبرد، مگر اينكه آن را از دست دهد: جوانى و سلامت.
پيام متن
بهرهگيرى نيك و كامل از دوران جوانى و قدردانى از اين فرصت طلايى، سبب رشد، تعالى و تكامل آدمى مىشود و تباه ساختن فرصت جوانى، پشيمانى به همراه دارد.
فرصت سازى براى پيرى
بايسته است كه جوان، فرصت زندگى را به رايگان از دست ندهد و رهتوشهاى براى دوران پيرى ذخيره كند. جوانان بايد در جوانى به فكر آينده خود و روزگار پيرى باشند و براى آن روزگاران، ذخاير مادى و معنوى بيندوزند. رسول گرامى اسلام مىفرمايد: «خُذْ مِنْ شَبابِكَ لَهَرمِكَ؛ از جوانى براى پيرى خود بيندوز!» ايشان در سخنى ديگر مىفرمايد:
فَلْيَأْخُذِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ مِنْ نَفْسِهِ وِ مِنْ دُنْياهُ لِآخِرَتِهِ و فى الشّبيبةِ قَبْلَ الكِبَرَ وَ فِى الْحَياةِ قَبْلَ الْمَماتِ.
هر فرد باايمان بايد از توانايى خويش براى خويشتن و از دنيا براى آخرتش و در جوانى قبل از پيرى و در زندگى قبل از مردن توشه بگيرد.
راستى اگر كسى دوران جوانى را در بىخبرى بگذراند، در زمستان عمر چه ره توشهاى مىتواند داشته باشد. فرصت جوانى، ذخيره پيرى را نيز در خود دارد، چنانكه امام على عليهالسلام براى استفاده نيكو از اين اوقات گرانبها مىفرمايد:
هَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ غَضاضَةِ الشَّبابِ اِلاّ حَوانىِ الْهَرَم.
آيا كسى كه اهل خوشى و تنپرورى جوانى است، جز ناتوانى و ذلت پيرى را انتظار مىكشد.
جوانى كه از ارزش و بهاى جوانى آگاه است، هرگز از آينده خود غافل نيست و مىكوشد توشه گرانبها براى بارورى و بالندگى آيندهاش برگيرد. در حقيقت، بسيارى از پيران تعالى يافته، از سفره با بركت جوانى خود توشه پاكى و رستگارى برگرفتهاند.
پيام متن
جوانى، دوران جمعآورى ذخيره براى كهنسالى است. از دست دادن اين دوران، افزون بر فوت وقت جوانى، ضربهاى جبرانناپذير براى دوران پيرى است.
تقويت و نيروى عقل در پرتو دانش و تجربه
نيروى عقل و انديشه، از عناصر مهم و محورى براى رشد و بالندگى بشر است. اين موهبت به ويژه در دوران جوانى اهميت و كارآمدى ويژهاى دارد. جوانان به طور طبيعى تحت تأثير شديد دگرگونىهاى جسمى و روحى و غريزههاى نفسانى هستند كه در چنين شرايطى، پيروى از خرد، عامل مهمى در مصون ماندن آنها از خطاها و لغزشهاست.
ازاينرو، همانگونه كه جوانان در بعد جسمى در پى تقويت جسم و آموزش فنون رزمى و انواع ورزشها هستند، در جهت آموزش و تقويت انديشه نيز بايد گامهاى اساسى بردارند كه البته در اين راه، دانش و تجربه تأثير بسزايى در افزايش خردورزى آنان خواهد داشت. از حضرت على عليهالسلام در اين باره نقل است: «الْعَقْلُ غَريزَةٌ تَزيدُ بالْعِلْمِ و التَّجارِبِ؛ عقل، غريزهاى است كه با دانش و تجربه تقويت مىشود».
بهرهگيرى از سرگذشت ديگران و پى بردن به عامل افت و خيز انسانها، بالاترين توشه راه ترقى و تعالى جوان است. به فرموده حضرت على عليهالسلام : «كسى كه از سرگذشت ديگران عبرت نگيرد، هيچ پشتيبانى براى خود نمىگيرد.» جوانان مىتوانند با بهرهگيرى از رهآورد زندگى ديگران، تجربههاى گرانسنگى بياموزند و آن را به وقت و مناسب به كار گيرند.
حضرت على عليهالسلام مىفرمايد: «التَّجارِبُ لاَتَنقضى و العاقِلُ مِنْها فى زِيادَةٍ؛ تجربههاى آدمى پايان ندارد و عاقل از آنها در زياد كردن عقل بهره مىبرد.» در كنار تجربه، بايد پيوسته از نيروى دانش نيز بهره گرفت، و به اين نكته توجه داشت كه استفاده از ديدگاههاى دانشمندان و خردمندان سبب فهم بيشتر و درك عميق مسائل مىشود. اين سفارش امام على عليهالسلام را اگر به درستى به كار بنديم، بهرههاى ارزشمندى نصيبمان مىشود:
حَقٌ عَلى العاقِلِ أَنْ يُضيفَ إِلى رَأْيِهِ رَأْىَ العُقَلاء وَ إِلى عِلْمِهِ عُلوُمَ الْعُلَماء.
بر هر فرد عاقل سزاوار است كه به نظر خود، نظر عاقلان را هم بيفزايد و از دانش دانشمندان بهره گيرد.
پيام متن
شكوفايى عقل و انديشه در پرتو تجربه و دانشآموزى حاصل مىشود و بهترين زمان براى تأثيرپذيرى از قواى دانش و تجربه، در جوانى است.
دانشاندوزى
آموختن دانش در جوانى اهميت ويژهاى دارد. جوان بر اثر دانش به بينش درست دينى مىرسد و مىتواند حريم دينى خود را بهتر حفظ كند، چنانكه امام على عليهالسلام مىفرمايد:
يا مَعْشَرَ الفِتْيانِ، حَصِّنُوا أَعْراضَكُمْ بِالأَدَبِ وَ دينَكُمْ بِالْعِلْمِ.
اى جوانان، آبرو و شخصيت خود را با حفظ ادب و دين خود را به وسيله دانش نگه داريد.
دانش، زيبايى زندگى است و جوان را آراسته و او را نزد ديگران با ارزش جلوه مىدهد.
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «دوست ندارم جوانى از شما را ببينم، مگر در يكى از دو حالت: يا دانشمند باشد يا در حال دانش آموختن. اگر به دنبال دانش نرود، كوتاهى كرده و سبب تباهى و نابودى عمر خود شده است و اگر عمر خويش را تباه كند، گناه نافرمانى كرده است و در اين صورت، سوگند به خدايى كه محمد صلىاللهعليهوآله را به حق برانگيخت، در آتش دوزخ ساكن مىشود.
پيام متن
مهمترين و زيربنايىترين عنصر تكامل و پيشرفت انسان در دوران جوانى، بهرهگيرى از علم و دانش است. از اين رو، به فراگيرى علوم و فنون اسلام ائمه دين بسيار تأكيد و سفارش مىكنند.
آراستگى به ادب و فضيلتهاى اخلاقى
يكى از عوامل مؤثر در تربيت و رشد اخلاقى آدمى، پاىبندى به ارزشهاى اخلاقى در گفتار و رفتار است. در حقيقت، ارزشهاى اخلاقى نشاندهنده شخصيت آدمى است و نقش اخلاق در ايجاد زندگى سالم در ساحت فردى و اجتماعى، امرى حتمى است. رعايت ارزشهاى اخلاقى براى جوان، دستور ائمه معصومين عليهمالسلام است. حضرت على عليهالسلام در رهنمودى گرانبها به جوانان مىفرمايد:
يا مَعْشَرَ الفِتْيانِ حَصِّنُوا أعْراضَكُمْ بالْأَدَبِ.
اى جوانان! شخصيت و آبروى خود را به وسيله ادب حفظ كنيد.
سعادت و خوشبختى جوان، در سايه دورى از رذيلتها و كسب فضيلتهاى انسانى به دست مىآيد. دورى از پستىها و زشتىها، فطرت او را پاك مىدارد. امام على عليهالسلام مىفرمايد:
مِنْ سَعادَةِ الْحَدَثَ أَنْ لايَتُمَّ لَهُ فَضيلَةٌ فى رَذيلَة.
اين از سعادت جوان است كه فضيلت او به واسطه رذيلت، كامل نشود.
جوانان از دوران كودكى گذر كرده و در سن استدلال و انديشه پا گذاشتهاند. ازاينرو، به خوبى مىتوانند با انديشه پاك و با بهرهگيرى از زلال فطرت و در سايه آموزههاى قرآن و سنت، بسيارى از ارزشها را شناسايى و خود را از پندار ناصواب برهانند. آموزش آداب، از ضرورتهاى زندگى انسان مؤمن و تعالىخواه است. پس از شناخت آداب نيكو، بايد خود را به زيور آن آراست. امام صادق عليهالسلام در سفارشى نيكو و زيبا مىفرمايد:
اِنْ أُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَوْمَيْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُما لِأَدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلى يَوْمِ مَوْتكَ.
اگر در زندگى دو روز مهلت داده شدى، يك روز را براى آموزش «ادب» قرار ده تا در روز مرگ از آن يارى بگيرى.
در تمام جوامع بشرى متانت و وقار، فضيلت به شمار مىآيد و اين ويژگى براى جوانان، يك زيبايى معنوى و نشانه رشد عقلى و شخصيتى است. پيامبر رحمت چه خوب آراستگى به متانت را ستوده و فرموده است:
خَيْرُ شَبابِكُمْ مَنْ تَشَبَّهُ بِكُهُولِكُمِ و شَرُّ كُهوُلِكم مَنْ تَشَبَّهَ بِشَبابِكُم.
بهترين جوانانتان كسانى هستند كه خود را مانند كهنسالان، باوقار قرار مىدهند و بدترين پيرانتان كسانى هستند كه خود را شبيه جوانان مىكنند.
پيام متن
بهترين زيور جوانى، آراستگى به ارزشهاى اخلاقى و فضيلتهاى انسانى است.
پاكسازى نفس
تلاش براى تأمين نيازهاى روحى و معنوى و نيازهاى جسمانى، از سفارشهاى آموزههاى اسلام است. براى نمونه، در اين سخن صادق آلمحمد عليهمالسلام ، به هر دو محور اشاره شده است:
اِقْصِرْ نَفْسَكَ عَمّا يَضُرُّها مِنْ قَبْلِ أَنْ تُفارِقَكَ واسْعَ فى فَكاكِها كَما تَسْعى فى طَلَبِ مَعيشَتِكَ فَإِنَّ نَفْسَكَ رَهينَةٌ بَعَمَلِكَ.
روح و جانت را از آنچه برايش زيانآور است، دور كن، پيش از اينكه جانت از تو جدا شود و مرگت فرا رسد و در آزادى جانت بكوش، همچنان كه در طلب معاش خود مىكوشى، كه نفس تو به يقين در گرو كارهاى توست.
در دوران جوانى در هر دو زمينه بايد كوشيد، ولى هيچگاه نبايد اولويتها را از نظر دور داشت؛ زيرا تلاش در امور غيرضرورى آدمى را از راه تكامل و بالندگى باز مىدارند. از آنجا كه فرصت جوانى محدود است، بايد با برنامهريزى و آيندهنگرى، اين فرصت طلايى را براى به دست آوردن موقعيتها و موفقيتهاى ضرورى و ارزشمند صرف كرد. امام على عليهالسلام مىفرمايد:
مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِمالا يَجِبُ ضَيَّعَ مِنْ أَمْرِه مايَجِبُ.
كسى كه خود را به امور غيرضرورى سرگرم كند، امور ضرورى را از دست مىدهد.
جوانى كه از فرصت گرانمايه و بىبديل دوران جوانى آگاه است، فرصتسوزى نمىكند و بيش از هر چيزى به اصلاح و پاكسازى نفس خود مىپردازد و در اين امر كوتاهى نمىكند كه اين امر، پايه و اساس زندگى و عامل حفظ ارزشهاى انسانى و دورى از پليدىهاست. تلاش در اين زمينه، را ائمه دين بسيار تأكيد مىكنند، چنانكه اسوه پاكان حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
لاتَتْرُكِ الاجْتِهادَ فى إِصْلاحِ نَفْسِكَ فَإِنَّهُ لايُعينُكَ عَلَيْها إلاّ الجدُّ.
كوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازى را رها نكن؛ زيرا جز تلاش و سختگيرى چيزى تو را در برابر نفست يارى نمىكند.
اين خود جوان است كه بايد با تلاش فردى در ساختن بناى شخصيت خود بر اساس آموزههاى دينى گام بردارد. بنابراين، نقش پويا و مؤثر وى در اصلاح نفس بسيار ضرورى است.
امام صادق عليهالسلام فرمود:
اِحْمِلْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ يَحْمِلْكَ غَيْرُكْ.
خودت به تنهايى خويشتن را پيش ببر، و گرنه كسى تو را پيش نمىبرد.
پيام متن
بهترين فرصت اصلاح و پاكسازى نفس، دوران جوانى است و بايد با اولويتبندى و تلاش پىگير در پاكسازى درون كوشيد.
خوشخلقى، زينت جوانان
خوشخلقى، از مهمترين و شايستهترين اخلاق پسنديده براى انسانهاست. حسنخلق، از همه برازنده هست و از جوان، برازندهتر و براى او سرچشمه بركتهاى فراوانى خواهد بود. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
وَاعْلَمْ أَنَّ الشّابَّ الحَسنَ الخُلْق مِفْتاحٌ لِلْخَيْرِ مِغْلاقٌ لِلشَّرِّ وَ أَنَّ الشّابَّ الشَّحيح الخُلْقِ مِغْلاقٌ لِلْخَيْرِ مِفْتاحٌ لِلشَّرَّ.
بدان كه جوان خوشاخلاق، كليد خير و نيكى و قفل شر و بدى است و جوان بداخلاق، قفل نيكى و كليد بدى و زشتى است.
حسنخلق كه از ويژگىهاى ظاهرى آن خوشبرخوردى، گشادهرويى، بردبارى و بزرگوارى است، برخاسته از صفاى درون و طبيعت زيباى باطنى و ملكات نفسانى است. خوشاخلاقى، محبت انسان را در دلهاى مردم مىپرورد و انسان را به درگاه الهى نزديك مىكند. امام باقر عليهالسلام اين دو را در روايتى زيبا چنين به تصوير مىكشد:
البِشْرُ الْحَسَنُ وَ طَلاقَةُ الْوَجْهِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللّه.
خوشخلقى و گشادهرويى، سبب جلب محبت مردم و نزديكى به خداوند است.
حسن خلق، ايمان انسانى را كامل مىكند: «اَكْمَلُ المُؤْمِنينَ اِيماناً أَحْسَنُهُمْ أَخْلاقاً.» حضرت على عليهالسلام نيز مىفرمايد: «خوشخلقى بر بالاى نامه كارهاى آدمى آذين مىبندد.» در واقع، خوشخلقى نه تنها يك فضيلت و زينت اخلاقى، يك ضرورت اجتماعى است. بسيار ديدهايم كه مشكلى با يك برخورد نيك به راحتى حل مىشود و در مقابل، مشكل سادهاى با لجاجت و بدخلقى، مشكلات ديگرى را نيز به دنبال مىآورد. جوان خوشبرخورد و خوشاخلاق در روابط اجتماعى، باب خير و نيكى را مىگشايد و برخورد زيباى او بسيارى از تنشها را همچون باران بهارى مىزدايد.
پيام متن
گشادهرويى، كينهها را مىزدايد، محبت ديگران را جلب مىكند و ارزش و جايگاه آدمى را نزد خلق و خالق افزون مىسازد.
خويشتن دارى
بردبارى و استقامت در برابر مشكلات و ايستادگى در برابر آنها، كليد پيروزى است. در حقيقت، رشد و بالندگى، بر پايه صبر و استقامت استوار است و هرگونه ايستادگى در برابر سختى، نويدبخش، صبحى روشن است، همانگونه كه قرآن مجيد مىفرمايد: «فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً». (انشراح: 5 و 6)
امام رضا عليهالسلام نيز در اين باره مىفرمايد:
هيچ مؤمنى مؤمن واقعى نمىشود، مگر اينكه سه ويژگى اخلاقى را از سه كس بياموزد تا ايمانش كامل شود: از خدا رازدارى و عيبپوشى؛ از پيامبر مدارا و سازگارى با مردم و از امامان صبر و استقامت در سختىها.
البته منظور از صبر هرگز بىتحركى، پذيرش وضع ناپسند و يا بىخيالى و بىتوجهى به امر پيش آمده نيست، بلكه صبر، نوعى فعاليت و پويايى و استحكام نفس است. بر اثر همين نيروى صبر است كه جوان در برابر مصيبتها، آرامش خود را حفظ مىكند و در برابر وظايف دينى به اطاعت واداشته مىشود. بر اين اساس، پارهاى از صفتهاى ارزشى، زير مجموعه صبر واقع مىشود، صفتهايى مانند شجاعت، رازدارى، تقوا و سخاوت. در آموزههاى دينى براى صبر و استقامت، نمونههاى گوناگونى ذكر شده كه مهمترين آنها عبارتند از: صبر و تحمل در راه دورى از گناهان، صبر و بردبارى در راه اطاعت الهى، صبر و خويشتندارى در برابر مشكلات و مصيبتها و صبر در برابر فقر و تنگدستى.
پيام متن
صبر در همه عرصهها به معناى پايدارى، حركت و فعاليت در برابر مشكلات است. صبر، خمودى و سستى نيست، بلكه تلاش و تكاپو در برابر حل مشكلات، در پرتو كوشش فراوان و تمرين بالاست. به تعبير زيباى سعدى:
بنشينيم و صبر پيش گيرم***دنباله كار خويش گيرم
اراده و كوشش
تلاش و كوشش براى جوانان، مايه رشد و تعالى است. بىكارى به هر دليلى، خستهكننده و ملالآور و مايه تباهى است، امام على عليهالسلام مىفرمايد: «بىكارى و جوانى و دارايى براى انسان بسيار مايه فساد و تباهى است.» به طور معمول در زمان بىكارى، فكر جوان به گونهاى انحرافى در تكاپو مىافتد و زمينه براى ارتكاب لغزشها، از سوى او آماده مىشود. ازاينرو، اسلام همگان به ويژه جوانان را از بىكارى نهى كرده است. ائمه معصومين عليهمالسلام خود، الگوى عملى كار و تلاش بودند. در سيره امام على عليهالسلام آمده است كه هرگاه از جهاد و دفاع بازمىگشت، به آموزش و قضاوت براى مردم مىپرداخت و وقتى از آن دست مىكشيد، در باغى كار مىكرد و در همان حال به ذكر و ياد خدا سرگرم بود. در سيره و فرهنگ امام على عليهالسلام ، بىكارى به معناى بىشغلى نيست، بلكه هرگونه سكونى در زندگى بايد به حركت تبديل شود.
ارزش اصيل كار، تنها در گذران زندگى خلاصه نمىشود كه برآورنده نياز روحى انسان و مايه رهايى از افسردگى به شمار مىرود. ازاينرو، تلاش و كوشش با وجود بهرهمندى از امكانات، در درجه اول اهميت قرار دارد و بايد از همه شرايط پيرامونى و شخصى مملكتى در جهت كارآفرينى بهره برد.
كار براى جوان افزودن سود اقتصادى و ابزار حيات با عزت است و او را در ساختن پايههاى شخصيتى فردى و اجتماعىاش يارى مىرساند. ازاينرو، بايد با همه توان در راه به دست آوردن كار مفيد يا افزايش بهرهورى در كار، اقدام كرد.
پيام متن
در پرتو كار و تلاش، در كنار بهرهورى اقتصادى، شخصيت فردى و اجتماعى جوان شكل مىگيرد. بر اين اساس آموزههاى دينى بر آن تأكيد مىورزند.
عبادت
يكى از عوامل مؤثر در رشد روحى و معنوى انسان، عبادت و ارتباط با سرچشمه كمال هستى است. زيبايى عبادت به اين است كه انسان با برترين وجود، يعنى كمال بىنهايت و سرمنشأ هستى مرتبط مىشود و بىهيچ مشكلى با او سخن مىگويد و اين، ارزش والايى است كه خداوند در اختيار همگان گذاشته است. جوان، با ارتباط و ياد خالق هستى، ضمن پاسخگويى به نياز فطرى خود، به رازگويى با خداوند مىپردازد و خويشتن را از هرگونه سنگينى روحى مىرهاند. از ويژگىهاى جوان عابد اين است كه خداوند با نگاه عظمت و افتخار به او مىنگرد. پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
إِنَّ اللّهَ يُباهى بِالشّابِّ الْعابِدِ الْمَلائِكَةَ يَقُولُ اُنْظُرُوا إِلى عَبْدى تَرَكَ شَهْوَتَهُ مِنْ أَجْلِى.
خداوند به جوان عبادتكننده، بر ملايكه مباهات و افتخار مىكند و مىفرمايد: بنده مرا ببينيد كه شهوتش را به خاطر من رها كرده است.
همچنين رسول رحمت در سخنى ديگر مىفرمايد:
إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الشّابَّ الَّذى يُفْنى شَبابَهُ فِى طاعِةِ اللّهِ.
خداوند جوانى را كه جوانىاش را در اطاعت الهى صرف مىكند، دوست مىدارد.
بر فردى كه در جوانى به طاعت الهى روى مىآورد، ارزش والاتر در مقايسه با پيران عابد دارد و مىتواند به درجههاى بلند كمال دست يابد. در روايتى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نقل مىكنند:
فَضْلُ الشّابِّ الْعابِدِ الّذى يَعْبُدُ فِى صَباهُ عَلى الشَّيخِ الَّذِى يَعْبُدُ بَعْدَ ما كَبُرَتْ سِنُّهُ كَفَضْلِ الْمُرْسَلِينَ عَلى سايِرِ النّاسِ.
برترى جوانى كه از كودكى به عبادت مىپردازد، بر پيرى كه پس از بزرگسالى به عبادت مشغول مىشود، مانند برترى پيامبران بر ديگر مردم است.
بىگمان، پاداشدهى خداوند بر اساس ملاك و معيار ارزش عمل و سنجش واقعى آن است و عبادت جوان در مقام ارزشگذارى، از سرآمدترين كارها و شايسته لطف و رحمت الهى است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله به ابوذر فرمود:
ما مِنْ شابٍّ يَدَعُ لِلّهِ الدُّنْيا وَ لَهْوَها وَ أَهْرَمَ شَبابَهُ فى طاعَةِ اللّهِ اِلاّ أَعْطاهُ اللّهُ أَجْرَ إثْنَيْنِ وَ سَبْعينَ صِدّيقاً.
هيچ جوانى نيست كه به خاطر خدا، دنياطلبى و لذتهاى بيهوده آن را رها كند و جوانى خود را در اطاعت الهى به پيرى رساند، مگر اينكه خداوند پاداش هفتاد و دو صديق و بنده صادق و خالص الهى را به او مىدهد.
پيام متن
عبادت، در جوانى بسيار ارزشمند است و خداوند جوان عابد را دوست دارد و به آن افتخار مىكند و پاداش فراوانى براى عبادت جوان درنظر گرفته است.
دورى از محيط آلوده و دوستان ناپاك
بىترديد، محيط از عوامل اثرگذار در شخصيت آدمى است. به همين جهت، سفارش شده است كه از حضور در محيط نامناسب پرهيز شود. با بررسى زندگى اولياى الهى درمىيابيم كه آنان نيز براى رشد و كمال خود از حضور در محيط آلوده دورى مىكردند. حضرت ابراهيم عليهالسلام كه جوان مبارزى در برابر بتپرستى بود، مىگويد: «از شما و آنچه غير از خدا مىخوانيد، كنارهگيرى مىكنم و پروردگارم را مىخوانم تا بلكه با خواندن خدايم، بدبخت نباشم و به سعادت برسم. هنگامى كه از آنها و معبودهايشان غير از خدا كناره گرفت، به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را پيامبر قرار داديم». (مريم: 48 و 49)
محيط آلوده به طور ناخواسته در افراد اثر مىگذارد و بسيارى از آموختههاى رفتارى انسان، برگرفته از محيط زندگى اوست. بنابراين، بايد از محيطهاى ناپاك فاصله گرفت. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله براى حفظ ارتباط با خداوند و دورى از ناپاكى محيط در سنين جوانى، هر از گاهى در دامنه طبيعت و ميان كوهها و درون غار در خلوتى روحانى، فطرت خود را جلا مىداد.
همنشينى با دوستان نيز يكى از عوامل محيطى است. دوستى، در سرنوشت دوستان اثر مىگذارد. جوان تعالىخواه براى رسيدن به رتبههاى بالاى رشد و پرورش شخصيت خويش، بايد در انتخاب دوستان با دقت بكوشد. آزمايش دوست، پيش از برقرارى دوستى و رعايت حدود دوستى، از موارد تأكيد شده در اسلام است. به فرموده قرآن، برخى در آخرت بر اثر توجه نكردن به اين مهم با حسرت مىگويند: «يا وَيْلَتى لَيْتَنِى لَمْ اَتَّخِذْ فَلاناً خَليلاً؛ كاش با فلانى دوستى نكرده بودم.» (فرقان: 28) امام على عليهالسلام نيز در سنجش دوست مناسب مىگويد:
مَنِ اتَّخَدَ أَخا مَنْ غَيْرِ اخْتِبارٍ أَلْجَأَهُ الاِْضْطِرارُ إِلى مُرافَقَةِ الأَشْرارٍ.
هر كه بدون سنجش با كسى دوستى كند، به ناچار با فاسدان همنشين مىشود.
ايشان درباره تأثير دوستان فاسد بر انسان نيز مىفرمايد:
لاتَصْحَبِ الشَّرِيرَ فَإِنَّ طَبْعَكَ يَسْرِقُ مِنْ طَبْعِهِ شَرّاً وَ أَنْتَ لاتَعْلَم.
با بد كردار دوستى نكن؛ زيرا طبع و خوى تو از خوى او به طور پنهانى اثر مىپذيرد، بدون آنكه بدانى.
پيام متن
دورى از محيط آلوده و دوستان ناپاك، شرط سلامت نفس و راه دستيابى به كمال انسانى است.
پدیدآورنده:سيدحسين اسحاقى
نظرات شما عزیزان: